فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

عاشقی چیست.. دردیست که درمان نداره

عاشقی چیست.. دردیست که درمان نداره  مانند جای پایی در کنار ساحل دریاست که  یکبار آب میاد و با خود میبره و اثری از عشق نیست تا زمانی که  عشق  هست زندگی هم هست مانند گلی هست در گلدان که هر روز گلهای  تازه میده اما وای به روزی که آب به گلدان گل  نرسه میمیره و آب دهنده هم با آن گل میمیره اون هم نه یکبار نه 100 بار بلکه  تا آخرین  نفس میمره با همان گل با همان عشقی که روزی  سرشار از مست عشق بود ای عاشقان با شما دمسازم اکنون ای عشق از دست رفته برای تو می نویسم هر زمانی که عشقی میمیره یا از دست میره مانند آسمانیست پر از ابر که خورشیدش را از دست داده ای عشق جدا شده از من و از او و از همه برگردین به سمت عشقتون چشمامو به ابرها میدم  آسمان باران میبره عشق  تو داغونم کرد به کی  بگم که چشمات از  غصه  زندونم کرد ...

فقط در خوابهایم زندگی میکنم

فقط در خوابهایم زندگی میکنم در خوابهایم همه خوابند  ولی من بیدارم نه  بیداری در زمان بیداری بلکه  در خوابم با اینکه خواب هستم اما بیدارم  وقتی  چشمم رو باز میکنم و بیدار میشم  به خودم میگم  چقدر در خوابهایم  راحت و سبکم  چقدر احساس  بودن خوشبختی میکنم  اصلا  دنیای دیگریست بدون  هیچ گونه دلواپسی حتی  در خوابهایم  تو هم هستی  تویی که  نمیشناسمت اما هستی میتونم ببینمت میتونم در خوابهایم  پرواز کنم هر جایی که  دلم میخواد پرواز کنم همه جاهایی که  غریبه هستند حتی  میبینم جایی میرم که همه  خارجی صحبت می کنند با اینکه انگلسیم خوب نیست اما در خواب میفهمم و همه  سیاره  زمین  در خوابهایم میان با  همه  آدمهایی که  دوست دارم ببینمشون یه بار  از روی  ماشبنها  پرواز میکرن  بالتر از ماشینهایی که  از  روبروم میومدند وقت خواب که میشه برام مثل فیلم سینمایی هست ...

این همه نظرات گذاشتین حالا یه چیزی گفتم

این همه نظرات گذاشتین حالا یه چیزی گفتم همه رو هم میخوام بخونم 1 میلیون نظر برای یه  وبلاگ خیلیه این فقط یه ماجرا بود عجیبه که این همه مهم از آب در آمد  مهمتر از پیدا کردن آب  در مریخ  یا یافتن  موجودات فضایی اون هم همه  فقط مرد باشند چه جوری در آن سیاره  زادو ولد میکنند هم خودش  داستانی  مفصل  داره اگر  مطالبم این همه جالبه که  به غیر از زمین  ساکنان سیارات  دیگه هم می  خونند و  نظر میدن  خودش  در ع خودش  بی نشیره به قول یک نفر که گفته بود خانوم شما هر چی  بنویسین خریدار داره حتی از کرات دیگر  دیگه چیزی  نمونده که این  موجودات واقعی بشند و بیان پیشم شاید هم منو ببرن  پیش خودشون وقتی صبح شد و آفتاب عالم تاب بیرون اومد فهمیدم همه این نظرات خواب بود حتی یکنفر هم نظر نداد اما داستان: این ماجرا فقط یک داستان هست من کبک میخوام این داستان در هیچ کجا و هیچوقت وجود خارجی نداشت و مثل همه داستانهای  دیگر است که فقط در داستانها میمونه و هرگز انجام نشده و نخواهد شد شاید هم واقعی باشه کسی چی  میدونه پادشاه دستور داد تا برای شام برای او کبک کباب کنند اما یک مشکل وجود داشت کبک هر روز کمتر از قبل میشد و در آسمان شهر سیتان 3 کمتر کبکی پرواز می کرد شکارچیان بدستور پادشاه رفتند تا کبکی شکار کنند آنها دست خالی برگشتند ولی برای پادشاه  همه جور پرنده شکار کرده بودند به غیر از کبک جارچیان و یا هکان خبر آورندگان به شاه گفتند ای پادشاه گردن کلفت و قوی هیکل برای تو شکارچیان پرنده های  رنگارنک جور واجور آوردند به غیر از کبک پادشاه  که اسمش مول 5  بود دستور داد همه 100 شکارچی را گردن بزنند اما یک فرصت به آنها دادند که تا فردا فرصت دارند حداقل یک کبک شکار کنند شکارچیان رفتند تا اینکه  کبکی را دیدند 10 کبک در حال پرواز بودند آنها را تعقیب کردند ولی کبکها وارد جزیره کوسکاکوسک 4 شدند در آن چزیره کسی جرات نمی کرد بره هر کی می رفت زنده زنده توسط سوزش 5 خورده میشدند اون علاقه زیادی  به خوردن آدم داشت 2 تا شاخ داشت با یک دم و ناخنهای  دراز  با  2  دندان دراز اگر بدون کبک بر میگشتند پادشاه مول آنها را میکشت اگر وارد جزیره میشدند توسط آن غول  خورده میشدند یکی از شکارچیان گفت بریم با غول بجنگیم از بروس لی که دیگه  قویتر نیست شکارچیان گفتند چه می گویی اون همین  پارسال  1000  نفر را که از ما هم قویتر بودند  خورد ادامه داستان  فردا تا فردا همه شما را به خدای مهربان میسپارم  همین پایان.

دلم میگه آسمان در آینده ستاره هاش بیشتر میشه

دلم میگه همین روزا دوباره پر میشه آسمون پر از ستاره  هر کسی هر آرزویی که داره به آرزوش میرسه باز دوباره  زندگی  پستی و بلندی  داره  دست تو نیست این رسم  روزگاره  کاشکی میشد گذشته هامو داشتم  دلشوره هاشو روزشو میزاشتم  بس که  چشمام  دنبالشن  توی ابرها  اسمشو من ستاره جون گذاشتم کسی جز تو نمیدونه چقدر خسته ام  چقدر خوابهای  عجیب و غریب می بیم کاما یه روزی  تنگ  غروب آسمون بر می گردم این جوری به من نگاه  نکن  آتش  به هستی ام نزن  من نغمعه عشق توام  طعنه به من زیاد نزن دارم با تو حرف میزنم از دست من فرار نکن بیشتر از این دل منو عاشق و بیقرار نکن...

دلم میخواد همین الان یه پولدار بزرگ ارز xrp بخره

 دلم میخواد همین الان یه پولدار بزرگ ارز xrp بخره آخه من همین الان این ارز ایکس آر پی  رو در این قیمت خریدم 0.56209 کاره دیگه  شاید یکی  خرید و این ارز بره بالا  اینجوری منم یه مقدار سود میکنم  بعضی  وقتها  شانسی هست آخه 5 روزه دیگه باید مقدار خداقل   5 میلیون تومان بدهکاری بدم  اگر این پول این چند روز جور بشه خیلی خوبه  خدا بزرگه  یه بار دیدی همین ایکس آر پی چی شد میره بالا و همه بدهکاریهام رو میده تازه شاید یه پولی هم مثلا  1 تا 5 میلیون هم بمونه فعلا که خریدم  برم یه لحظه نگاه کنم ببینم  این سکه بالاتر رفته یا پایینتر اومد بعدش  ادامه رو میام  مینویسم هم.ن قیمت مونده خوب آدم که نباید انتظار داشته باشه همون لحظه بخره و فوری هم بره صبر میکنم تا ببینم چی میشه باز هم روی همون قیمت مونده خوب این سکه ها اینجورین  ناگهان یکی  زیاد میخره میره بالا یا برعکس  یکی  زیاد میفروشه میاد پایین ...