آیا در حالی که داریم زندگی میکنیم تعدادمان 4 نفر بیشتر یا کمتر باشد...

بعضی وقتها احساس میکنم من چند نفرم که هیچکدامشان را حتی یکبار هم ندیدم فقط در طول  تمام عمرم یه بار از خواب بیدار شدم روبروم آینه هست یک لحظه به آینه نگاه کردم یکی دیگه که  فقط کمی با من فرق داشت دیدم دماغش درازتر و به شکلی  کش می اومد وقتی بیشتر نگاهش کردم بیشتر وسط صورتش  مخصوصا بینی  کش  می اومد پیش خودم گفتم خوب شد زیاد نگاهش نکردم ساعت هم 3 نصف شب بود و میخواستم برم توالت وقتی  از توالت بیرون اومدم در آینه نگاه کردم همه چیز طبیعی بود و من همانی  دیدم که همیشه می دیدم کنجکاو شدم یعنی ممکنه  خودم بدون اینکه خودمو ببینم  تغیر چهره میدم حتما خواب آلود بودم و شاید چشمانم چیزی که دید اشتباهی دید و بعدش چندین بار دیگر نگاه کردم اما همه چیز طبیعی و نرمال بود خوب همین باعث شد یه لحظه فکر کنم شاید همزادی  یا تعدادی در خودم تکرار شده در دنیاهایی که تو در تو هستند نمیدونم شاید خیالاتی شدم ...

ماشین ارزان یکنفره به صورت کفش 10 کیلومتر در ساعت

شوخی هست این کفش وجود خارجی نداره اما ممکنه چنین کفشی  بیاد چرا که نشه میشه کافیه ماشین رو به اندازه کفش  ولی پر قدرت درست کنند و اونوقت استارت حرکت دنده عقب هم میتونن بزارند فرض کنیم قد آدمها رو میخوان با کفش بلندتر بشه  خوب اون کفش رو میزارن روی 4 تا چرخ و تیوب رو هر چه بیشتر باد کنند قد هم بلندتر میشه یعنی میگی  چنین جیزی داستان علمی  و تخیلی هست خوب از من گفتن میسازند مثلا کره زمین بر عکس بچرخه خوب میریم به گذشته خوب کره زمین با سرعت بچرخه خوب میریم زود به زمان آینده و 100 سال عمر در 10 سال  تموم میشه کافیه یکی درست کنه دیر یا زود به بازار میاد  فقط صندلی برای نشستن نداره چون کجا بشینه جا نمیشه  باربارا  بار نمیتونه حمل کنه چون جا برای بار نداره.... .....

چیزی که از نظر فرازمینی موجودات فضایی وجود نداره تماس نمی گیرند

موجودات فرا زمینی  فرض کنیم وجود دارند اصلا در نزدیک ما در فاصله یک متری ما از نظر آن موجودات اصلا ما وجود نداریم  اگر یکنفر در این دنیا یک آلین زنده یا مرده پیدا کنه  خیلی  ثروتمند میشه و حتی ممکنه  قدرت  فرازمینی پیدا کنه و کسی هم حریفش نباشه ولی وقتی  حواس 7 گانه ما انسانها را ندارند و اصلا برای آنها ما  وجود خارجی  نداریم که با ما تماس بگیرند شاید میلیاردها  فرا زمینی با  شکلهای گوناگون باشند اما  نه از بینایی نه از چشایی نه شنوایی بلکه هیچکدامشان از این حواس 7 گانه انسانها استفاده نمی کنند ممکنه  واقعا اونا  حتی دست و پا هم نداشته باشند یا حتی از فلز برای  ساختن سفینه استفاده نمی کنند اگر هم فرض کنیم استفاده کنند آخرش میش مثل ما مثل اینرو میمونه ما  مثل  خودمونو در کهکشان راه شیری کشف کنیم بگیم اوه اینها هم که انسان هستند و به خاطر اینکه  در  دنیای  سیاره اوپولوس نزدیک اورانوس دنیا اومدن مثلا رنگ پوست آنها سیاه سفید یا هفت رنگ یا  رنگین کمانی به رنگ  آبی خلاصه یه جوارایی شبهاهت به ما داشته باشند حالا ممکن هم هست اونا خیلی ریزند یعنی یک انسان در مقابل یک موجود فضایی به اندازه  خورشید در مقابل یک مورچه باشه  و یا برعکس اما همه اینها یکطرف آخرش  با هوش مصنوعی  شوپر هوش مصنوعی  تمام جهان کشف میشه با  هر حواسی که داشته باشند  ...

زندگی در آینده پیش بینی

زندگی در آینده پیش بینی  خوب آینده یعنی رویای الان در آینده هر 6 ماه به 6 ماه مرد میتونه زن بشه  وزن میتونه مرد بشه در آینده انسانها خودکشی نمی کنند بلکه  انتخاب میکنند 100 سال به خواب مصنوعی برن 1000 سال برن  در آینده زمین لرزه دیگه باعث خرابی خونه ها نمیشه  همه خانه ها در 5 متر بالاتر یا 100 متر بالاتر ساخته میشه که توسط  نیرویی در هوا  میمونه و حتی قابلیت  جابه جایی تا  یک متر رو هم داره تنظیم میکنند  چند متر بالاتر یا پایینتر بمونه در آینده ماشینها نیازی به بنرین برق ندارند و همه ماشینها  ماشین پرنده  هستند انسان اگر از بال به پایین بیفته مثل  فنر چند بار بالا پایین میره آسیبی نمی بینه در آینده  بیخوابی ها  با یک سکس  درست میشه این سکس  خواب آوره در آینده هوش مصنوعی آدمها رو اونجوری که میخوان درست میکنه  مشکل غذا ندارند در آینده فقط  10  میلیون انسان  زندگی میکنند چون یه اتفاقی  قبل از اینها میوفته و ادمها 99 درصد به صورت کاملا یخ زده اما سالم میمونن  این یخ با اون یخی که میشناسیم فرق میکنه یه جور شسشه نشکن هست اونها نه زنده هستند نه مرده  رنجی هم نمی کشند فقط  درون اون یخ میمونن تا 5 میلیارد سال بعد میتونن بیان بیرون مشکل غذا ندارند چون فقط روی  مرغ  کلیک میکنن مرغ از دستگاه میاد بیرون البته با کدهایی که از قبل به  دستگاه دادن تا مرغ  درست بشه مثل همین مرغ  خودمونه اما مصنوعی و سالمتر و خوشمزه تر پول  دیگه  وجود نداره به جای  پول  چی هست نمیدونم چون دیگه مخم کشش نداره  خوب بود بگو....

در راه زندگی

میخوای قلب کسی رو بشکنی عاشقش کن ترکش کن تمام غرورش  در هم میریزه مثل من که از فواره نشینی به سقوط رسیدم اما میدونم تو میای  تو یه روزی میای  هر چند خیلی شکستم  از ته دل گریه کردم منه بهارم هنوزم مثل پرنده میتونم بپرم  چون میدونم  تو بر می گردی  تو منو عاشق کردی  رفتی  ترکم کردی اما  میدونی که ت.  عاشقتر از من شدی  خودت هم اسیر شدی  تنها راه  نجات همینه که  برگردی  میدونم تو هم داری  غصه میخوری در طول راه و ادامه زندگی  در هوای سرد و زمستان سرد تو لباسهای تنمی لب پر خنده میخوای  بیا لبهام مال تو چشم پر گریه میخوای  هر 2  چشمام مال تو آسیون گرم دل همیشه جای تو بود  در توی  خاطراتم  نقش  زیبای  تو هست  تو رو تا  عرش  خدا  تماشا میکنم  دوست دارم ببینمت و در دستهای تو در عصر یخبندان آتش بگیرم میخوام بدون هم در این دنیا  جایی نداریم ما  تن هم هستیم تو نمیتونی  تن و بدن و قلبت رو  از خودت  جدا کنی  میمیری میشکنی ما  قلب هم هستیم لحظات زندگیم زمانی که به خرف زدن نیاز دارم تو در کنارم باشی داره افسوس  داره دیر میشه زود به داد ل  برس تا نمیره من فقط کافیه اسم تو رو بشنوم فوری شاد میشم اما حیف که این فقط یه لحظه هست بی تو بدون تو غریبم توی این همه  آدم  آخ که بعدش  میبینم تونیستی  هاق هاق گریه سر می دم یاور خوب و نجیبم  کجایی که  ببینی چقدر بی ت.  تنهام   دوست دارم همه عمرم حتی در خواب در کنار تو باشم وقتی پیشم نیستی احساس می کنم چیزی از بدنم کم شده احساس می کنم راهم زندگیم رو گم کردبگو بشنم گوشم  تشنه  شنیدن  حرفهای توست  بگو مثل گذشته ها بگو  تمام قشنگی های دنیا را فقط با چشمهای تو میتونم ببینم گفته بودی زندگی که فقط خوردن و خوابیدن نیست ولی عزیزم هست یادته وقتی بارون میومد دستهایت رو چتر می کردی روی سرم میزاشتی بارون خیسم نکنه  کاش اون روزهای  قشنگ رو  در اون  خاطره ها  در کوچه ها  در اون  لابه لای  درختها  جا  نمیزاشتیم  چه روزایی خوبی داشتیم همه رو اونجا جا گراشتیم  شاید  فقط خوردن و خوابیدنه یاد اون روزهای  خوب یاد اون روزهای  شاد دلمو خون میکنه  غم  عشقت منو داغون میکنه حالا که عاشقت شدم چرا بیرونم میکنی بیا  تا فرصت هست بیا مثل من دیگه در خواب هم پیدا نمیکنی  عزیزم همه مثل من برایت مهربون نیستند منم فقط برای تو  مهربونم برای  بقیه  مجاله مهربون باشم فقط تو این همه لذت و اوج خوشبختی  فقط در کنار تو حاصل میشه آبادم کن تا همیشه آباد بمونم دلم میخواد دگمه های سیه ات رو ببوسم تمام هستی رو با صدای تو می شنوم صدیم میکنی  از شوق و شادی  تمام بدنم میلرزه با تو هر روز متولد میشم اما هر وقت از من دور میشی  تا میشم میشکنم و از بین می برم تو منو میتونی هر لحظه دنیا بیاری و دوباره از دنیا  ببری  تو قدرت مطلق و بزرگ منی در پیش تو احساس بزرگی میکنم وقتی میبینمت از شوق شادی  واقعا بال در میارم و میتونم بپرم میتونم اقیانوس بشم  اما وقتی میری بدون پرو بال میشم و و یک برکه کوچک میشم بغلم کن داغم کن توی خوشبختی همه عمرم تنها تو میتونی  سبکم کنی احساس  راحتی کنم  تو همه نیاز  زندگیم در تمام عمرمی میتونم با تو هر شب و روز بدون خستگی بیدار بمونم با تو یک قرن زندگی  فقط یک ثانیه هست چقدر با تو خوشبختم دوستت دارم و برای تو میمیرم اکنون کنارم نیستی زود برگرد تا شب نشده برگرد بیا تا شب برای من یک قرن هست یادته گفتم تو خدای منی می پرستمت عزیزم....