فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

اگر زمین بر عکس بچرحه ما به گذشته بر می گردیم به زمانی که نبودیم

 در اگر نتوان نشست اگر عمه من سبیل داشت عموی من میشد.اگر زمین بر عکس  بچرحه  ما به گذشته بر می گردیم به زمانی که  نبودیم اگر همه جهان بر عکس   بگرده همه چیز  بر می گردهبه  زمان های  اول و زمان افرینش  گیتی اسایش 2 گیتی  تصویر این 2  حرف هست با  دشمنان دوستی  با  دوستان مروت  خوب فرض کنیم برگشتیم به  100 هزار میلیارد سال نوری  قبل  از  بوجود امدن  جهان  به  زمانی  می  رسیم که  فقط  خدا هست هر روز هفته که میگن یه جور نیست یه روز خوبه  یه  روز  بده این که  دیگه  دست  ما نیست خوب الان دقیقا رفتیم به  دوران  اولیه  افرینش اهان  سیاره مریخ افریده شد اوه اوجا رو  سیاره  اورانوس هم افریده شد دیگه  چی  میبینی  زمین هم امد  وای  شروع شد همه از همین  زمین  شروع شد  قلب  تپنده  دنیای  هستی....داستان علمی تخیلی....

تعبیر خواب دیدن سیاره مریخ و زندگی با موجودات مریخی چیست؟

مریخی ها از سک3 پرسیدن گفتم  شماها هم بله ...همه با هم گفتند بله چون  نمی دانستند اصلا  معنی بله چیه ... تعبیر خواب دیدن سیاره مریخ و زندگی با موجودات مریخی چیست؟ خواب دیدم  در سیاره مریخ هستم و مردم انجا هم مثل ما ادمها زندگی می کنند فرق انجا به زمین این بود که میشد از روی رودخانه راه رفت طوری که پا خیس نمی شد و به جای 3 وعده غذا خوردن 4 بار غذا می خوردند و چون من در انجا  برایشان  جدید بودم همه انها دورم جمع می شدند یکی از خانومهای انجا تا به من دست زد گفتم دست نزن و یکی از اقایان در انجا که به او فرید می گفتند  گفت اقا شاید همجنسبازه و از زن خوشش نمیاد ...فارسی هم بلد بود فرید در انجا با یک  دختر میرسخی  ازدواج کرده بود و بچه هایش هم دختران و هم پسران فارسی هم بلد بودند حرف زدن وقتی بیدار شدم  تلویزیون را روشن کردم دیدم  تلویزیون  داره  در باره مریخ حرف میزنه ...

یک گرم عمل کردن بهتر است تا 100 گرم حرف زدن و عمل نکردن

چقدر در زندگی خودم بودم چقدر برای دیگران زندگی کردم؟ تا جایی که یادم میاد هر چه سنم کمتر بود برای  رضایت دیگران زندگی کردم و سعی کردم انها از من راضی باشند و هر وقت میخواستم خودم باشم احساس تنهایی می کردم و ادمهای  دورو برم کمتر می شد اما با گذشت زمان فهمیدم که باید همیشه خودم باشم حتی به قیمت تنهایی باشه فهمیدم در تنهایی هم لذتی هست که با دیگران بودن و با فکر انها زندگی کردن نیست.اما حیف که دیر فهمیدم که باید خودم باشم شاید همه باید خودشان باشند ممکنه  امکاناتی رو از دست بدم اگر تنها باشم اما ارزشش رو داره وقتی در سن 35 سالگی  فهمیدم که در میان راه زندگیم بودم وقتی تصمیم گرفتم خودم باشم دیدم  زیاد هم  تنهایی بد نیست در اصل با  افرادی  فاصله گرفتم که ویروس بودند وقتی ما با هم همفکر نباشیم  یعنی  تحمیل یا تحمل کردن انچه که بدلخواه نیست و این یعنی خستگی استرس  شاید در ان لحظه در جمع ادمها کمی  خوشحالتر باشیم اما موقتی و زود گذره و تاثیر فکرهایی که با ادم جور نیست سبب بیخوابی و بیحالی میشه حالا چند سالی هست که خودم هستم هر چند بعضی مواقع ادم  مجبوره همرنگ  جماعت بشه چون  چاره ای  نیست به این میگن  سیاست تا ادم اسیب نبینه اره دیدونه تو هستم خوشا به حالم که تو رو دارم اخه همخونه تو هستم تویی که تقریبا مثل منی و یا من مثل توام چقدر خوبه حالم وقتی تویی که مثل منی هستم حالا میتونم هر جا دلم بخواد برم با  ادمهایی باشم که خودم انها رو میخوام نه اینکه انها منو  بخوان حالا اگر هر 2 تا همدیگرو بخوایم که خیلی  بهتر....امروز یک سایت دیدم در باره  امارگیر شمارشگر وب زنده  دقیق و انلاین بود   ip.city    و این یکی  سایت    pingmeter.com