فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

یکی دستش رو کشید یکی پاشو یکی سر رو هر جور بود بیرون اوردند

سهیلا کجاست چرا دیر کرده  نیومده ...تا حالا  سابقه  نداشت  دیر کنه ...گیر کرده بود بیرون نمی اومد تمام سعی  خودشونو کردن  همین اول کار بگم که  موفق شدند بیرون بیارند ادامه  سهیلا کجاست............ سهیلا کجایی دلم  شور میزنه  دلواپس هستم نکنه نکنه..... نه فکر بد نکن اون خیلی خوبه اخه دیر کرده  شب شد ساعت از 11 هم گذشته بود سهیلا نیومد کجاست؟ شب شد ساعت از 12 هم گذشته بود سهیلا نیومد کجاست؟ و نگرانی و دلشوره با حرکت عقربه های ساعت بیشتر می شد خانه ها یکی پس از دیگری چراغهایشان خاموش می شد اما خبری از سهیلا  نشد یعنی سهیلا  کجا رفته اون سابقه نداشت دیر به خانه  بیاد. رفتم یک لیوان اب از پارچ برداشتم خوردم چشمانم خسته شده بود از بس به ساعت نگاه کردمسهیلا  بچه نبود که راه را گم کنه ساعت را که نگاه کردم  خشکم زد و عرق سردی بر پیشانیم ریخت سهیلا  25 سال داره زیبا و قد بلند و کمر باریک و همیشه هم شاد بود زنی بسیار ایده ال و دوست داشتنی قرار بود بره بازار خرید کنه 2  زار برگرده بیاد خانه به ناچار دیدم ساعت 1 شب شده فانوس را برداشته به سراغ  همسایه ها رفتم  صدای شیون یک زن می امد که می گفت کمک کمک ما همسایه ها رفتیم دیدیم در یک خانه  کلنگی خراب سهیلا افتاده روی زمین و داره  بچه 9 ماه رو دنیا  میاره  فوری  زالو را  خبر کردیم زایو بلد بود بچه دنیا  زایو گفت اب گرم بیارین با  پارچه  تمیز همه گفتند این موقع شب از کجا اب گرم  بیاریم زایو گفت داد بزنید اب گرم میخوایم اگر کسی  نیاورد بگید  میخریم  داد زدند یکنفر هم  اب گرم نیاورد داد زدند گفتند می خریم  در کمتر از 5  دقیقه  به اندازه یک  تانکر اب گرم  اوردند  زایو هر کاری می کرد بچه  بیرون نمی اومد  گویی در باتلاقی گیر کرده باشه زایو گفت کمک کنید با هم  بیاریم  بیرون یکی  دستش یکی پای  بچه  یکی  کله  رو گرفت  یکی گفت سهیلاجون بستنی میخوری یکی گفت این وقت شب بستنی  کجا بوود تازه این  داره  بچهع  دنیا  میاره  درد داره  حال  بستنی خوردن رو  نداره اوردند بیرون شستند  ناف را بریدند بچه نوزاد  سالم  بیرون امد ااسمشو گذاشتند  بیاره اون دختر را سالم  دنیا  اورد و گفتم مینا عشق اولم مینا عشق اخرم همه دنیا مال تو همه عشقها مال تو  هم ترسیده بودم هم شاد بودم هم سهیلا سالم بود هم بچه  پایان این یک داستان  علمی تخیلی بود و  واقعیت  نداشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.