فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

وقتشه گواهینامه بگیری رانندگی کار منه خدا نگهدار منه دانلود دنده یک حرکت

دانلود سوالات آزمون راهنمایی و رانندگی - (تمامی سوالات)

قیمت: 6000 تومان

دانلود سوالات آزمون راهنمایی و رانندگی (تمامی سوالات)
 دانلود سوالات آزمون راهنمایی و رانندگی (تمامی سوالات)

مجموعه ای کامل از سوالات آزمون آئین نامه راهنمایی و رانندگی

شما با تسلط به این مجموعه دیگر نیازی به مطالعه منابع دیگر ندارید.

بیش از 240 سوال به همراه جواب

با مطالعه این مجموعه می توانید با آمادگی کامل در آزمون آیین نامه راهنمایی و رانندگی شرکت کنید.

در این مجموعه تمامی سوالات آزمون آیین نامه راهنمایی و رانندگی گنجانده شده است.

فرمت فایل: PDF

تعداد صفحات: 69

خرید        سوال از فروشنده

Do you can speack english? yes i am arpa...

your name is nice name arpa but my name is bita i live in city flowers is near were are you from arpa? i live in ankara in turkey country... what is your job bita? i have one sohp small in street flower for food but how are old years? oh arpa my age is 34 years old سلام ارپا حالت چطوره؟ hello arpa how are you? i am fine and you... fine i want go..  armin3d.com  ...bye bye dear... kiss you see you leater...have a nice day....

گربه های خوش شانس و ملوس هزینه نگهداری یه گربه چقدره؟

گربه های خوش شانس و ملوس هزینه نگهداری یه گربه چقدره؟ گربه ها حیوانات دوست داشتنی هستند که  بسیار زیبا هستند مگه نه؟ میو میو کن  عزیزم  میو  میو  کن هزینه نگهداری یه گربه معمولا بین یک میلیون تا 2 میلون تومان میشه.. این گربه ها در ناز و نعمت هستند البته گربه های معمولی  خرجشان بین یک تا 2 میلون هست گربه های  اشراف زادگان و ثروتمندان خیلی  بیشتر از این رقم  هست اگر صاحب گربه ملوس بخواهد 3 ماه به مسافرت دور بره مجبوره اونو به  مهد گربه بده تا در بین گربه های  دیگه این مدت دوری و سختی رو  تحمل کنه هیج چیز برای یه گربه ازار دهنده تر از این نیست که اونو به مهد نگهداری  گربه ها می سپارند اون صاحبش رو  دوست  داره و می خواد هر  روز  اونو  ببوسه و  لیس بزنه و مورد نوازش قرار  بگیره  میو میو میو گربه وقتی  مریض میشه خرجش بیشتر میشه گربه ثروتمندان همانجایی می خوابه که  صاحبش می خوابه  اوه  داگ گربه میو  میو میو  بیا  بغلم  عزیزم......

سعید و سیا روزهای خوب و روزهای بد لحظه عاشقی لحظه جدایی

سعید و سیما من سعیدم هر روز تو رو می دیدم من هم سیمام خیلی خیلی زیبام روزهای خوب و روزهای بد لحظه عاشقی لحظه جدایی این داستان زندگی سیما و سعید است 2 تا عاشق 2 تا دلداده سیما میگه یه عروسک یه ستاره یه گلم که  میخوام نگام کنی سعید میگه تو عزیزم یه روزی از جاده غم اومدی بدیدنم حالا من دورو برت پر میزنم که بگم که من منم این یک داستان است و واقعیت نداره خوبی این داستان ایناست که تکراری نیست و همه لحظات ان جدید و از اندیشه یک انسان در همین امسال و همین ماه و همین روز و همین لحظه که در ماه ابان هستیم نوشته می شود و شما احتمال داره اولین نفری باشید که این داستان را می خوانید این داستان به صورت شعر هم برای قشنگتر شدن استاده شده است اندشه یک انسان امروزی است ممکن است این نوشته ها برای نسلهای بعدی هم جالب باشد ممکن است نباشه یه روزی که سیما برای رفتن به کلاس درس به دانشگاه رفته بود چشمش به سعید افتاد و سعید هم به سیما نگاه می کرد هر 2 تا تنها بودند و برای پیدا کردن همسر اینده تلاش می کردند انها با هخم اشنا شدند و پس از مدتی با هم اشنا شدند هر 2 تا دکتر شدند و مطب باز کردند عجب روز تو را دیدم عجب روز تو را پسندیدم در انروز جشن تولدم بود و من شدم 20 ساله تا تو را ببینم هر ساله این داستان ادامه دارد اگر شما نظری در مورد این داستان دارید بزارید .......

در اخرین لحظه ای که تصادف کردی چه احساسی داشتی؟

در اخرین لحظه ای که تصادف کردی چه احساسی داشتی؟  دلم میخواست هر چی که ارم  تمام هستی ام رابدم تا درد نکشم خیلی  سخت بود در یک لحظه ادم متوجه میشه دیگه دست  نداره  یا پا  نداره و تازه اگر هم خوب بشه دیگه این دست اون دست نیست و مثل این میمونه  پس  از  عمل  جراحی یه چیزی به  ادم  وصل  شده که بین بودن و  نبودن یه  خستگی  دایمی  و  همیشگی  مثل  این  میمونه که  هر  روز  کار سختی انجام  دادی  و  بدن با اینکه  همه جاش سالمه  اما  اون یه  قسمت مثل یه جیز  اضافه هست که به  ادم چسبیده  ادم  دلش  میخواد  اونو  بکنه  بندازه دور در اون  قسمت که  عمل  شده همیشه  یه  کوفتگی  هست واقعا که  بدن  سالم  یه  چیز  دیگه  هست اگر  زمان بر می گشت به  عقب ماشینی که در  جاده می دیدم اونقدر  وا می ایستادم تا هیج ماشینی  نباشه هر چند من مقصر  نبودم اون رانندگی  بلد  نبود  محکم زد به من وای چه  لحظه  وحشتناکی بود  مثل  این بود که  ادم رو  از  بالای  کوه  پرت کرده باشند  پایین الان با اینکه سالها از ان دوران گذشته این خستگی همیشه با  منه میخوام از اینطرف خیابون برم اونور صبر می کنم همه  ماشینها  برن  بعدش میرم...کاش تصادف  نمی کردم....