فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

آدم حظ میکنه این آمارگیر رو میبینه بعضی از سایتها مثل برند رو میمونه

آدم حظ میکنه این آمارگیر رو میبینه بعضی از سایتها مثل برند رو میمونه  منظور از برند مثل  مثلا آدیداس  نایک مک دونالد و تک هستند واقعا  دومی  نداره مثل  همین  سایت  بلاگ اسکای خلاصه هر چیزی که   رقیب  نداره اگر هنوز آمارگیری که دلخواهت باشه پیدا نکردی این آمارگیر زنده همون هست که همه نیازهای تو رو براورده می کنه فرض کنیم در نظر داری که کاش یه آمارگیر زنده  دقیق و نشان دهنده تعداد بازدیدکنندگان و یا حتی  به خودت بگی  کاش  یه مدتی  رایگان بود از همه مهمتر  چقدر خوب بود زبان فارسی هم داشت و خیلی از خواسته هایی که در فکرت هست  تعجب می کنی  وقتی هرچی فکر می کنی چگونه و چرا این سایت برتر جهان داره یک سایت بین میلیونها سایت  الکی  معروف و مشهور نمیشه اون همه  چیز رو  داره حتی برای  حرفه ای ترین خواسته ها و حتی  نیازهای  معمولی رو  بعدش رفع  خستگی  می کنه  مثل  بعضی  از سایتها نیست تا آدم میبینه  چشمهاش خسته میشه و پشت لپ تاب خوابش میبره  روحی رو بالا میبره انرزی میده شنیدن کی بوود مانند دیدن من هر چقدر  تعریف کنم کمه بهتره حداقل یکبار نگاه کنی  دیگه نمی تونی چشم از این سایت برداری و چشمت رو میگیره میگی  آخ  جون  خودشه این همونه که میخواستم  100 سال  جلوتر از  زمان هست اسم این سایت hitsteps.com

دریا

وقتی خورشید از وسط تو دریا از پشتت بیرون میاد رنگهای رنگین کمانی همه دریا رو می گیره تو دریا هستی بزرگی و پر غرور در کنارت ساحلی هست برای آرامش وقتی تن خسته ام رو به دریا می زنم تو دوباره به تنم نیرو میدی دریا همان دریاست که قرنها پیش بود شنها همان شنها دریا وقتی خورشید در تو غروب می کنه هم خیلی زیباست آفتاب اگر تو رو نبینه جون می کنه  غروب دریا هم زیباست دلتنگی ها رو امواج دریا با خودش میبره وقتی با هم به دریا میزنیم  تو دستمو  رها نکن ظهر تابستان در اوج گرمای وسط تابستان فقط تو خنکم می کنی دریا کم کم دارم غروب میکنم تو رو به شب می سپارم تا امواجت آرام بگیرن تو رو به  مهتاب به نور ماه می سپارم ماهی های زیر دریا در آب شورت حرفهای شیرین می زنند شب بخیر گود نایت همین پایان  ........................

آخر دنیا چه شکلی بود اصلا پایانی داشت...

آخر دنیا چه شکلی بود اصلا پایانی داشت... چه شد که تصمیم گرفتی  بری آخر دنیا رو ببینی از اول تا آخرش رو بگو دوست دارم بشنوم راستش بچه که بودم تا این لحظه که 12 سالم هست دلم میخواست بدونم آخر دنیا چه  فرمیه و چرا  تا این لحظه که در قرن 27 هستیم  با این همه پیشرفت نتونستیم آخرش رو ببینیم با خودم فکر کردم شاید دنیا بی نهایت باشه یعنی هر چقدر که بری جلوتر  باز هم همان اندازه یا  شاید هم خیلی بیشتر فاصله بیشتر بشه و هر یک متر که در فضا جلو برم 1000 متر در اصل  عقبتر اومدم خوب اینجوری که تا دنیا دنیاست نمیشه آخرشو دید در قرن 26 یعنی اواخر قرن 26 گروهی رفتند تا آخر جهان رو ببینند سوار سفینه شدند خیلی جلو رفتند تا جایی که فقط یک ستاره دیده می شد و دنیا  بدون نور بود رفتند به آخرین ستاره رسیدند هنوز یک میلیارد سال نوری جلوتر نرفته بودند که دیدند دوباره  همان اندازه سیاره ستاره سیاهچاله پر شد واسه همین نا امید شدند برگشتند گفتم باید از همینجا بدون هیچ حرکتی آخر دنیا رو دید همینجا موندم آخر دیا رو دیدم این شکلی بود همه چیز مثل همین فضا بود همینی که  دیده میشه اما به جایی رسیدم که دیگه نمیشد جلوتر رفت هیچ مانعی هم نبود نه دیواری نه چیزی حتی  یک میلیمتر هم نمیشد جلوتر رفت مثل این رو میموند که آدم نتونه  داخل  آینه بشه نکنین باور قصه من  پیش من افسانه کم گو از دل دیوانه ام گو همین پایان...

میخوام برگردم زمین

نمیشه سفینه از بین رفته زمین هم از مدار خارج شده و به جاهای خیلی دور و ناشناخته رفته زمانی که ما داشتیم از سیاره اورانوس به سمت مریخ می آمدیم سیاره زمین از کنار ما با سرعت خیلی زیاد دور شد  نه تو میتونی برگردی زمین نه ما مجبوریم تا آخر عمر در همین مریخ زندگی کنیم اینجا مثل زمین نیست اما حداقل زنده ایم و تا زمانی که داخل حباب فضایی زندگی می کنیم زنده می مانیم همینجا بچه ات را دنیا بیار و اولین انیان مریخی باشه یک پیام از زمین رسیده نوشته ما به سرزمین‌های فضایی ناشناخته میریم دست خودمان نیست ناگهان زمین از جا کنده شد بچه ات رو که دنیا بیاری اون مریخ رو میبینه و  مثل ما دلش برای زمین تنگ نمیشه همین پایان.

فضانوردان وقتی به زمین بر می گشتند واقعی نیست داستان هست

 فضانوردان وقتی به زمین بر می گشتند واقعی نیست داستان هستچنین اتفاقی  هرگز به هیچ عنوان  انجام نمیشه و فقط  فکر و اندیشه ذهن یک انسان هست نه بیشتر نه کمتر  فضانوردان وقتی به زمین بر می گشتند ناگهان جلوی چشم آنها  سیاره زمین باسرعت از کنار آنها رد شد و هر لحظه هم دور و دورتر می شد تا اینکه از نظرها  پنهان شد زمین کجا رفت فضانوردان حالا کجا فرود بیایند به سمت ماه رفتند اما ماه هم از کنار آنها دور شد و جهان هزار رنگ در می آمد با صداهای بسیار بزرگ فضانوردان چاره ای جز زندگی در همان سفینه را نداشتند و فقط یک روز  جیره غذایی و سوخت برای ماندن در فضا داشتند و روز بعد پایان زندگی آنها بود درست در آخرین دقایق زمین و ماه و همه ستارگان و سیارات  دوباره به جای خود بازگشتند ام زمین  4 تا زمین دیکه  ولی کوچکتر به دورو بر آن چسبیده بود زمین رفته بود تا  بچه های خودش رو با خودش  بیاره برای زمین این اتفاق فقط 3 روز طول کشید آیا  فضانوردان همه اینها را خوب دیدند نه همه  واقعی بود ...چگونه میتوان فقط با چشم به دوران ماقبل تاریخ نگاه کرد آن هم واقعی وقتی به آسمان نگاه می کنیم همان چیزی را می بینیم که انسانهای  ماقبل تاریخ  نگاه می کردند وقتی در روی  زمین هستیم  دریاها و کوهها و اقیانوسها جنگلها همانی هستند که نیاکان  اولیه پیدایش بشر میبینند  تنها  تفاوتی که  این دوران با آن دوران هست دایناسورها و کمی  تغیرات جنگلی و دریایی هست بقیه همانی هستند که میلیاردها سال قبل هم بودند