روزی که میخواستم از شهرم برم تو با حسرت می گفتی دیگه بر نمی گردی یادم میاد پیش هزاران چشم تو گریه می کردی گفتم عمرمون کوتاهه گفتم مبادا جای من را دیگری گیرد گفتی منتظر میمونم تا برگردی حالا که برگشتم دستت در دستم سرده دل را به هر کی دادی بگوبگو گفتی که یاد من همیشه همراته حالا که برگشتم با آرزوهایم نگاه تو در نگاه من چقدر سرده ....