فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

به دخترم گفتم در اینده میخوای چیکاره بشی؟ گفت فضانورد

به دخترم گفتم در اینده میخوای چیکاره بشی؟  گفت فضانورد البته اون  هر شب به  ستاره ها و  سیاره ها  نگاه میکنه و دم اضغر و دم اکبر و سیاره اورانوس  تیتینوس  کونوس و مریخ و مشتری  و همه  زاد و والدهایی که  بین  سیارات  چه  ریز  چه  بزرگ میشناسه  اون  حتی  فاصله  زمین  با  خورشید و ماه با زمین را هم میدونه  به  اون  گفتم  تو به  ارزوی  خودت  میرسی و اون خیلی خوشحال شد و گفت  باباجون خیلی دوستت دارم اخه  هر بار  به  دوستام میگم میخوام  سوار سفینه چنجر بشم و برم  فضا همه  برام میخندند و میگن شتر در خواب بیند پنبه دانه گفتم  صغرا جون تو هنوز 4  6 سال داری بزرگتر بشی  تو رو میفرستم  دانشگاه  ماچاسوجت و کریملین اونجا  درس میخونی  بعدش میری ایستگاه  فضایی  شاتیل از ادنجا تو رو با اولین  پرواز میفرستن فضا وقتی رفتی  فضا  میخوای چیکار کنی؟ گفت  روی ستاره می شینم و به تو دست تکون میدم و چند تا ستاره رو هم برایت میارم توی دلم گفتم  شتر در خواب بیند پنبه دانه  چه ارزوهایی که نسوخت عزیزم فعلا برو و با عروسکت بازی کن بهتر نیست بزرگ شدی مثل  خاله زهره ازدواج کنی  سبزی پاک کنی خورشت درست کنی  6  تا  توله هم دنیا  بیاری....

میدونی وقتی لج بازی می کنی خیلی قشنگتر میشی

چه حالی داد وقتی میخواستم  ببوسمت گفتی برو برو  و مثل  خروس شده بودی وای وای وای تا اومدم شانه مردانه ات را نوازش کنم گفتی  زن و این همه لوس بازی همه مردها  از  خداشونه که یکی بره روی پاهاشون بشینه ولی تو سبیلهاتو تاب میدادی  و و با  خم  نگاهم میکردی و میگفتی برو گفتم  دوستم نداری گفتی  دارم حالا که میدونم دوستم داری  لجت رو در میارم تا  راستی راستی قشنگتر بشی  وقتی میخوام  ببوسمت  سرخ میشی  شرم میکنی  میدونی وقتی لج بازی می کنی خیلی قشنگتر میشی  تا حالا خشم و عصبانیت تو رو ندیده بودم اما وقتی برای  اولین بار دیدم مثل مردهای  خشن  شدی و اخم می کنی و یک  ابروی خودت رو بالا می کنی و ومثل  وحشی ها میشی که به همین  راحتی  نرم و اهلی و رام نمیشن خیلی  کیف کردم  گفتم  وای این مرد سبیلوی من هم میتونه پس  خشمگین بشه و دلم میخواست با  رفتارم و حرفهایم تو رو بیشتر وحشی ی کردم من تو رو اینجوری میخوام تو رو ب  همه  رفتارهایت دوست دارمک  خیلی خوش اب و رنگ میشی وقتی رام نمیشی و به به همین  راحتی  هم  دست  یافتنی نمیشی دوست دارم  قهر کنی  و بین لج و لجبازی منو نرم کنی و با موهام  بازی کنی ................

ایا میشه ویروس کرونا را بزرگ کرد؟

ایا میشه ویروس کرونا را بزرگ کرد؟ قد یک ادم بشه یا یک  گربه  بعدش  اونو گذاشت داخل یک  شیشه اکواریوم  و  زنده هم  بمونه  تا  همه اونو  ببینند احتمالا اگر این کار انجام بشه  خیلی  توریستها  اونو دوست دارند  ببینند اما نباید  بزارن  که  اون  قرار  کنه  حداقل  اگر هم  فرار  کنه  چون  بزرگه  داخل  شکم  نمیتونه  بره  و مییشه  مثل  یک  حیوان  شاید هم  بشه  اونو  اهلی  کرد  و هر چی باشه  اون هم یک  موجود هست فقط کوچیکه  و  نمیشه  دید  اگر میشد اونو  دید حداثل میشد از اون  فرار کرد.....

رفتم بازار خرید کنم 2 زار

رفتم بازار خرید کنم  2  زار  دیدم  هیچی  نمیتونم بخرم حتی یک بسته کبریت 2 زار یادمه  70 سال پیش  می رفتم بستنی می خریدم  پفک می خریدم  یادش بخیر  اون موقع ها با 2 زار می شد رفت سینما و بعدش  ساندویج  کوچک هم خورد الان 100 هزار تومانی رو می دم به فروشنده منتظر میمونم  بقیه  پول  رو بگیرم  میگه امری فرمایشی دارین  در خدمت هستم میگم  اقای  فروشنده بقیه پول  رو بدین میخوام برم کار دارم  میگه  ببخشید خانوم جان شما شما باید باز هم پول بدین و 20 هزار تومان هم باید بدم  4 هفته پیش هر هفته 10 هزار تومان میدادم  شیرینی خامه ای میداد با 10 هزار تومان 6  عدد میداد با چای  میشد خورد  خوب بود هر هفته  10 هزار تومان میدادم اما هر هفته یکی کمتر میداد تا اینکه این هفته فقط 2 تا داد و هفته بعد شاید یکی و هفته  بعدترش  شاید هیچی و اخرش احتمالا باید 20 هزار بدم تا روز از روز روزی از نو  

اخرین نفری که در دنیا زنده میمونه چه کسی هست؟

اخرین نفری که در دنیا زنده میمونه چه کسی هست؟ و چه حسی  داره و عاقبت چیکاری میکنه؟ چیزی که برای من 12 سال پیش در خواب پیش امد همه ما خواب می بینیم هر کسی یه جور خواب می بینه یکی خواب میبینه از بالای کوه افتاد پایین دره به ارتفاع 2 هزار متر که این خواب هم برای من در 8 سال پیش افتاد یکبار هم خواب دیدم که درون بازی کارتونی دستگاه سونی شدم و ناگهان دیدم درون بازی هستم همه این خوابهایی رو که برایم عجیب بود اینجا مینویسم یکبار هم خواب دیدم یک زامبی داره  مغز سرم رو میخوره یکبار هم خواب دیدم یک گوریل  بزرگ پشمالو که سرش به سقف خانه می رسید ناگهان از گوشه اتاق  ارام ارام ظاهر شد صورتش بدنش همه جا سیاه بود این خواب گوریل یه جوری بود که  خیلی به  واقعیت نزدیک بود چون صدای  همه دورو برم را می شنیدم و حتی وقتی بیدار شدم همه ان ادمها در کنارم بودند و حرفهای منو می شنیدند گوریل به طرفم امد سوت زدم همه رو به اسم صدا کردم کسی نمی شنید اخرش گوریل  دستهایش را روی گردم گذاشت تا خفه ام کنه که اینبار هم سوت زدم و اسم ادمهایی را که نزدیکم بودند صدا کردم اانها  3 نفر بیدار بودند و 4 نفر هم خوابیده بودند مثل من در تختشان و 2 نفر هم بیدار بودند با هم حرف میزدند من حتی حرف انها را نیز می شنیدم یکنفر که در تختش  خواب بود از صدای من بیدار شد و گفت جیه جی شده  اسم منو صدا میزنی ماجرا را گفتم تا با این حرف زدم گوریل از همان گوشه اتاق که ظاهر شده بود رفت عقب و غیب شد و گفتم خیلی  سوت زدم تو رو هم خیلی صدا کردم داشت خفه ام می کرد گفت میشنیدم اما خیلی ارام می گفتی گفتم نه بابا من داد فریاد بلند می زدم اما خوابی که از بالای کوه افتادم پایین دره  اما نمردم زنده موندم  چون در پایین دره  برف بود افتادم در برف و فوری بیدار شدم اما ان خوابی که همه مرده بودند و هیچ  جسدی هم نبود هیچ  موجود  زنده ای  نبود شب شد باز هم کسی در خیابان  نبود خودم را کشتم اما  قبل از مردن بیدار شدم  از بازی هم به اینصورت توانستم بیرون بیام که  برق  قطع شد دیدم  بیرون هستم  بعدش هم  بیدار شدم  زامبی که داشت سرم را میخورد وقتی بیدار شدم  ان قسمت سرم  درد می کرد اما  دیدم  کله ام  سالم هست و چیزی خورده نشده   خوابی هم دیده بودم  30 سال پیش که  2  تا  شده بودم  یک صداییی به من میگفت تو داری میمیری اگر  میخوای  زنده  بمونی  برگرد به  جسمت که  در پایین  خوابیده  به اون گفتم  اما  دارم  لذت میبرم  اگر مرگ  این هست که خیلی  عالیه احساس می کردم  به زودی  همه  جهان رو میبینم  در  کهکشانها  اون گفت خوب پس با من بیا  تا  بمیری و همیشه  لذت  ببری  جاودان بشی  گفتم  ولی از کجا  بدونم  این یک مرگ هست گفت پس  برگرد به جسمت تو فرصت زیادی برای  تصمیمگیری  نداری برگشتم دیدم  بیدار شدم یکنفرم و از بالایی  خبری نیست. 2 بار هم در بیداری 2 تا  ادم  خیلی قد بلند دیدم  یکی  3 متر یکی هم  2  متر هر 2 تا  لخت بودند و این 2 تای اخری  رو  احساس میکنم  بیدار بودم  یکی رو که  مطمینم  بیدار بودم  دومی رو  شک  دارم اما تا اونها رو دیدم  غیب شدند ..همین....