فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

فروش بادام زمینی گیلان

بادام زمینی را از گیلان خریداری کنید سوغاتی گیلان -فروش بادام زمینی

چشمانت میخوان بمن چیزی بگن خوب بگو باز هم که نگفتی حرفت رو قورت دادی

خورشید رو از اون بالا میارم برات اگه بدونی چشمانت میخوان بمن چیزی بگن خوب بگو باز هم که نگفتی حرفت رو قورت دادی خوب من به جات حرفای دلت رو میگم زبونت میشم اینه روبرویت میشم میگم دوستت دارم حالا تو بگو همین حرف بود چشمانت افسونگری میکنه اگر چشمات به جای لبانت بود چقدر حرفهای قشنگی می زدشرم و خجالت نمیزاره راحت حرف دلت رو بزنی اما بدون که یکی دیگه رو هم از دست دادی وقتی نگاهت در نگاهم قفل میشه میدونی یعنی شروع یک عشقه میدونی طلوع یک افتاب هست افسوس که نمیتونی بگی اما اشکالی نداره شاید یه روزی  یکی  دیگه رو مثل من پیدا کنی اما چشمات به من راز  دلت رو گفتند اما میدونی عشق میتونه خطهای  موازی رو به هم  برسونه میخوای به من بگی نرو پیشم  بمون میخوای  بگی  ای  غریبه تو همونی  تو اونی که من دنبالش بودم با این همه ارزو و امید از خونه بیرون اومدی  شاید  پیدش کنی حالا که  پیدا  کردی داریم  از هم دور میشیم تو داری منو میپای در حالی که  دارم  دور میشم ایا  بر میگردم پشت سرم رو نگاه میکنم ببینم تو داری باز هم نگاهم میکنی اوه اره من برگشتم ئاریم به هم نگاه میکنیم اما با اینکه همدیگرو دوست  داریم اما شونه به شونه هم حرکت نمیکنیم باشد یک روز دیگه  در یک فرصتی  دیگر اما  شاید دیگه  نتونیم همدیگرو پیدا کنیم داریم کم کم غمگین میشیم ما خیلی دور شدیم در حالی که فقط کافی بود یک حرفی بزنیم اما نزدیم و دور شدیم حالا تو در خونه خودت من در خونه خودم  تک و تنها به هم فکر می کنیم اون چی بود اون کی بود میشه دوباره اونو ببینم چرا  نشه شاید بشه شاید ............. 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.