چیزی که من میبینم تو یه چیز دیگه انو میبینی این ماجرا واقعی نیست این ماجرا واقعی نیست شاید هم باشه اما به هر حال من که آسیبی ندیدم صبح از خواب بیدار شدم ساعت 6 بود هوا روشن شده بود میخواستم برم اونو ره خیابان یکی که پشت سرم بود داد زد خانوم نرو ماشین داره با سرعت میاد به تو بخوره نرو مگه نمی بینی اما ماشین از من رد شد بدون اینکه آسیبی ببینم حتی حس نکردم که ماشینی از روم رد شد اون آقا وقتی به من نگاه کرد گفت باور کردنی نیست ماشین به تو خورد اما تو سالمی گفتم این ماشینی که تو میبینی چرا من نمی بینم کم کم فهمیدم ما در 10 ثانیه تفاوت وقت با هم زندگی میکنیم و بعدش فهمیدم این تفاوت وقت بین همه موجودات هست چون اون ماشین وقتی رسیدم اونور خیابان از اونجا رد شد واسه همین سالم موندم چون اون آقایی که منو دیده بود در زمان خودش دیده بود اما من در اون زمان اون نبودم خوب همین ...