واقعیت با تخیل خیلی فرق داره هرگز یک رویا واقعی نمیشه همه میدونن که رویا فقط فکر و خیال هست قرار نیست من اینجا بشینم فکر کنم که انیشتین زمان میشم و همش رویا پردازی کنم پس واقعیت با رویا زمین تا آسمان فرق داره در یک روز خوب پاییز که همه جا آرام بود لیلی بر روی صندلی خودش تلو تلو می خورد و داشت کتاب قصه مینزورا رو میخوند غافل از اینکه این مینزورا واقعی بود هوا هم خیلی خوب و آفتابی بود یک کرغ ماهیخوار هم در روبروی لیلی در حال شکار یک ماهی بود که ناگهان مونودایکس فوس آز آسمان می افته پایین و به لیلی میگه فرار کن دارند میان تو رو با خودشون میبرن اون کتاب رو فوری بینداز دور یک میندوزا در حال رسیدن به سیاره زمین بود ناگهان همه جا آرام آرام تاریکتر میشد مینزورا 100 برابر سیاره زمین بود و با چنگالش زمین را می گیرد و با خودش به کهکشانهای ناشناخته میبره این یک داستان بود و واغیت پیدا نمیکنه لطفا ساوال نکنید در چه زمانی این اتفاق می افته همین پایان.