حاج اقا من دیگه دوستت ندارم تو در زمانی که به تو نیاز داشتم بی تفاوت بودی

تو گفتی من همسر  تو نیستم  فقط دوستت هستم  باورم نمیشد این حرفها رو کسی داره میزنه که  عاشقانه  منو  می پرستید حاج اقا من دیگه دوستت ندارم تو در زمانی که به تو نیاز داشتم  بی تفاوت بودی هر بار  به همدیگر میگفتیم دوستت دارم اما نمی دونستم تو این همه  بی احساس هستی ادم خوبی هستی اما این قسمت کار تو برام عجیب بود وقتی  پولم در یک موسسه ای قابل برداشت نبود شرایط زندگی برام خیلی سخت شده بود چون فقط با سود بانکی داشتم زندگی می کردم و تصادفی که کرده بودم پاهام در ظاهر هست اما در ان تصادف شدید همیشه پاهام خسته هست عادت نداشتم از کسی هم تقاضای کمک کنم کفشم پاره شده بود لباسهام کهنه منی که همیشه خوب می پوشیدم خوب می خوردم درد پا رو هم تحمل میکردم ناگهان  همه چیز خراب شد نتونستم پولهامو بگیرم هوا وقتی بارانی می شد  غمم می گرفت  هم چترم سوراخ شده بود هم کفشم اب میداد به تو گفتم این کتانی ارزانرو برام بخر نخریدی  فکر کنم اصلا  اهمیت  ندادی 2  روز  بعدش  منو دیدی گفتی دوستت دارم ولی  من دیگه  قلبم  شکسته بود هنوز هم میگی  دوستت دارم  اما  باور نمی کنم این چه جور دوست داشتنی هست که یک کتانی  60 هزارتومانی رو برام  نخرید  تویی که میلیاردری با این حال من هم به تو گفتم دوستت دارم و تا این لحظه هم به تو نگفتم که چرا  چند سال پیش به تو نیاز داشتم  کمکم نکردی اما اگر تو نیاز داشتی و به من میگفتی  کتانی بخر فوری برایت می خریدم و حتی میگفتم چیزی  دیگه  نیاز داری  بگو دلم شکسته یکبار به من گفتی یکی از دوستانت  پول میخواد گفتم  بده  اون  نیازمند هست شاید اون هم یه جورهایی گرفتاری داره  خودمو  فراموش کرده بودم حاج اقا میدونم که شما همدیگر رو دوست دارین اما  دوست داشتن  خالی  چه  فایده ای داره  برو کمکش کن گذشته رو  فراموش نمیکنم اما  کینه ای هم  به دل  نمی گیرم  تو هر لحظه  دوست داری  با یکی باشی برو خوش باش حداقل  تنها کاری که میتونی بکنی  فراموشم کن ولی چرا  دوباره  یادم میکنی چه شبهایی که سر کردم  تو ان شبها  کجا بودی  کجا بودی کجا بودی  تو با کی ها  بودی تو ان شبها کجا بودی ................