چه شاعرانه حرف میزنی چقدر با احساس حرف میزنی چه پر شور و چقدر رویایی حرف می زنی چقدر ارام و با احساس در کنارم نشستی نسیم بوسه های شقایقها زلبهای هوس انگیز زنبق بوسه می گیرد نگاه کن یک شاپرک در برگ درخت نشسته و کرم شب تاب نورش خیره کننده هست انطرف را نگاه کن یک پروانه به طرف ان شاپرک میره وای تو چقدر امشب زیبا شدی ستارگان اسمان رو ببین به ما چشمک میزنن رویایی هست امشب باد خنکی می وزد چقدر سبک شدم هیچ می دونی امشب رو نمی تونم فراموش کنم لحظه یکی شدن لحظه رسیدن لحظه لذت ترین لحظات زندگی اه که تو چقدر بی نظیری چقدر با حرارت راستی چرا پلک نمی زنیم می ترسیم دنیای ما واقعی نباشه می ترسی چشم روی هم بزاریم و وقتی باز کردیم ببینیم که صبح شده و ما در کنار هم نیستیم چقدر سخته بی تو بودن و هر شب به یاد تو تا عمق رویا فرو رفتن که تو بر می گردی به خانه قدیمی ما هنوز هم درها بازو بسته میشن شاید که وقت رفتن وقت جدا شدن و دل کندن از یکدیگر یادمنان رفت خاطرات زندگی مون رو ببیندیم شاید که تا اخر عمر یکدیگر را نبینیم سالها گذشت تو در انطرف دنیا من این طرف دنیا فقط می توانیم به هم فکر کنیم ما دیگه خیلی پیر شدیم و اخرین برگ درخت بیفته ما هم میمیریم شاید در یک دنیای دیگه دست هم رو بگیریم شاید اونجا دیگه جدایی نباشه دست سرنوشت دست تقدیر دست هر چی که هست ما به هم در این جهان نمی رسیم اه اخرین برگ هم افتاد تو را میبینم از یک نقطه در یک نور سفید به غیر از تو چیری نمی بینم ما اکنون به هم رسیدیم پروازی دیگر و رفتنی دیگر به جایی که جدایی نیست ما با همیم قرنها گذشت میلیاردها سال گذشت رهگذری درست در جای من دراز کشیده احساس می کنم ان رهگذر خودمم و باز ان نور را میبینم کسی به طرفم می اید اه این تویی بیا در کنار هم بخوابیم یک خواب طولانی ما پیش هم هستیم من کنار تو و تو هم پیش منی ... ستارگان ماه همه خوشحالند انها جشن گرفتند امشب را به خاطر بسپار اغاز یک زندگی پایان یک ماجراست به اندازه یک پلک زدن پس راست می گفتند که زندگی فقط 2 روزه ....