دلم تنگه مادر جان دلم خیلی گرفته اشت از این روزهای طاقت فرسا از این روزهای تکراری کسل کننده دلم سخت غمگینه کجاست مادر کجاست آن گهواره کوچک من که توش آرام می خوابیدم. دلم تنگه برای گریه کردن کجاست مادر کجاست ان گهواره من همان امنیتی که دیگه در خاطرم نیست همان روزهای خوب و قشنگ و پر از قصه کجا رفت آن ناجی من آن مریم پاک مریم مقدس چرا به فکر این تن خسته ام نیست اما مادر دلم هوای روزهای خوب رو کرده روزهای بی دغدغه روزهای خاص و ناب و روزهای خالص آه مادر کجاست چه شد چرا همه چیز برایم سخت و بد شد آه مادر آه افسوس که تو نیستی تا شکستن منو هر روز ببینی دلم هوس اون روزهای سبز و قشنگ رو میخواد ...روزهایی بی ریایی صاف و زلال ..آه مادرم ای ناجی من اما مادر روزی که با دلم آشتی کنم روزهای خوبم شروع میشه مادر یادته همیشه می گفتی قشنگترین لحظه عمر لحظه آشتی کردنه............