به تو نیاز دارم نکنه امشب هم نیای هی غلت میخورم اینور هی اونور چراغ رو خاموش میکنم شاید در تاریکی خوابم ببره ناگهان به خودم میگم اگه اون بیاد ببینه لامپ خاموشه فکر میکنه تو خوابیدی میزاره میره دوباره روشن میکنم بالشم متکامل لحافم از دستم کلافه شده بعضی وقتها مات و مبهوت به یه جا خیره میشم به خودم میگم اون نمیاد شاید پیش اون هستی اونی که نمیشناسم در خلوتم در تنهایم با تو حرف میزنم مگه امشب هم صبح میشه نکنه امشب هم نیاد چشام روی ساعت بمونه بازم غم بگیره گوشه کناره این خونه کی میدونه چی پیش میاد منو میخواد یا نمیخواد این خونه پر از غمو مثل یه زندون بکنه همه با شراب مست میشن من با تو مس میشم خوب چیکار میشه کرد به این میگن بازیه دلها من دلم تو رو میخواد تو دلت اونو میخواد اون دل منو میخواد مثلث عشق عشقهای که دور هم می‌چرخند با همیم اما از هم جدایی نه من به تو میرسم نه تو به اون میرسی نه اون به من میرسه بی تو خوابم نمیبره.