چوب خدا صدا نداره اگر بزنه دوا نداره طبیعت طوری انسان رو در مسیر زندگی قرار میده که آدم سرمست عشق هست و فکر میکنه دنای همیشه به کامش می چرخه چوب خدا صدا نداره اگر بزنه دوا نداره چند مورد رو دیدم که چنان شربه طبیعت زد که طرف دیگه فرصت دوباره نداشته باشه بعضی وقتها آدم رو نیشگون می گیره و میگه آهای که خیلی قدرت داری و فکر میکنی همیشه اینجوریه اما قدرت آخر طبیعت فراتر از این حزفهاست یه بار دیدم یه بچه 7 ساله داره گریه میکنه و منو خاله صدا کرد و گفت این آقا ساندس منو خورده و دستمو زور فشار داد ساندیس رو از من گرفت خورد به آقا گفتم چرا این ساندس بچه رو گرفتی دستشو درد آوردی قلب کوچکش رو شکستی این اگر فردا بزرگ بشه از تو انتقام می گیره گفت من همینم که هستم به تو هم ربطی نداره رفتم برای بچه یکی خریدم گفتم ناراحت نباش پسرم این آقا رو طبیعت میزنه و 6 ماه دیگه میمیره یه روز دیدم همون بچه خوشحال و داره میخنده گفتم چی شد امروز خیلی خوشحالی گفت اون اآقا رو طبیعت زده و تصادف کرده مرده گفتم چوب خدا صدا نداره اگر بزنه دوا نداره یه بار دیدم یه آقایی خیلی غمگینه گفتم چی شده گفت من زنم رو تو که میشناسی دوستش دارم زندگی خوبی داریم اما پدر خانومم منو از خونه بیرون کرده گفت به پدر خانومم گفتم اجازه بده 6 ماه دیگه اینجا زندگی کنم در خونه پدر خانومم چون خانومم سخت بیمار اهست و نمیتونیم بریم بیرون خونه بگیریم پدر خانومش گفت حالا چرا 6 ماه گفت چون زنم پس از 6 ماه میمیره پدر خانومش گفت برو از خونه ام بیرون 6 ماه شد زنش مرد و اون پدر تعجب کرد که چرا دقیقا پس از 6 ماه دخترش فوت کرد 2 دستی زد روی سرش به این دامادش گفت برگرد خونه تو بچه داری نوه من هست این آقا گفت با تو مشکلی ندارم و نفرتی بدل نمی گیرم اما دیگه با شما زندگی نمیکنم چوب خدا صدا نداره اگربزنه....